بهترین رمان ها نام و خلاصه بهترین رمان ها را میتوانید اینجا ببینید. زمستان داغ
خلاصه رمان: ” سارا ” دختریه که از کودکی درگیر عشق پسر عمه اش، پرهام ،میشه و از رفتارهای پرهام احساس می کنه که پرهام هم به اون علاقه داره؛ اما در کمال ناباوری پرهام با لعیا ازدواج می کنه و سارا که از این ماجرا شوکه است، احساس میکنه که دیگه هیچ وقت نمی تونه ازدواج کنه و این عقیده ، سارا رو در مسیر دیگه ای از زندگی قرار میده... قرعه به نام سه نفر
خلاصه ی رمان : عکس شخصیت ها در ادامه مطلب... ادامه مطلب ...
گناهکار
نام رمان : گناهکار نویسنده : fereshteh27 کاربر انجمن نودهشتیا تعداد صفحات : ۸۰۶ خلاصه داستان : زندگیمو پر از سیاهی کردم. پر از نفرت و تاریکی..فقط به خاطر همون عذابی که همیشه ازش دَم می زد. انقدر که برای خودم این واژه ی گناهکار رو تکرار کردم تا تونستم کاری کنم بشه ملکه ی ذهن و روح و قلبم.اون شعارش دوری از گناه بود ولی عملش… یک گناهکار ِ حرفه ای بود..یه ادم از جنس تاریکی ولی با ظاهری شیشه ای ، شکست..بالاخره تونست ظاهر شیشه ای وشکننده ش رو هزار تیکه کنه. و اونوقت بود که ظاهر زشت و پلید گناهانش نمایان شد. و من دیدم ، به چشم دیدم. بزرگترین گناهان اون افراد گناهکار رو دیدم و نفرت رو تو وجودم پرورش دادم. نفرت همون چیزی که بر قلب سنگی من حکومت می کرد.. من…
سلااااااام دوستان. خوبید خوشید؟؟؟؟؟ از وب من راضی هستید؟؟؟ راستییییییییی عیدتون مبااااارکککککک. برای همه ی دوستای گلم سالی سرشار از موفقیت رو آرزو میکنم. همچنین آرزو میکنم که در کنار خونوادتون سالم و سرحال سال1395 رو به پایان برسونید. هانا اشرافی شیطون بلا
خلاصه:داستان درباره ی دختریه که خیلی شیطونه.اما خانواده ی اشرافی داره.توی خونه باید مثل اشرافیا رفتار کنه.اما بیرون از خونه میشه همون دختر شیطون.سعی میکنه سوتی نده تا عمش متوجه نشه که نمیتونه اشرافی رفتارکنه.همیشه از مهمونیای خانوادگی فرار میکنه.اما توی یکی از مهمونی ها مجبور به شرکت کردن میشه و سوتی های زیادی میده و… این رمان طنزه آتاناز : ( ترکی ـ فارسی) افتخار پدر، موجب آسایش و شادکامی پدر، عزیزِ پدر.
آترین: (فارسی) زیبا و پر انرژی.
.آرسین: (فارسی) پسر آریایی
در همسایگی گودزیلا
نام رمان :رمان در همسایگی گودزیلا نویسنده:آنیلا تعداد صفحات: 1015 خلاصه ی از داستان رمان: یه دخترشیطون ودیوونه به اسم رها شایان…یه پسر شیطون به اسم رادوین رستگار…هم کلاسی هایی که سایه هم دیگه رو با تیر میزنن…رهابه شدت از رادوین متنفره و این تنفرباعث میشه که واسه اذیت کردنش نقشه های مختلفی بکشه…البته این وسط رادوینم ساکت نمی شینه و هرکاری می کنه تاحرص رهارودربیاره…این نقشه کشیدناواذیت کردناوحرص دادناباعث میشه که اتفاقای خنده داری بیفته. صفحه قبل 1 صفحه بعد درباره وبلاگ به بهترین رمان خوش امدید. آخرین مطالب آرشيو وبلاگ نويسندگان
|
|||||||||||||||||
|